این مقاله توسط آقای آرش جهانگیری و آقای کورش افشارپور از دانشجویان دانشکده ی بازار نوشته شده است.
مقدمه
شاید برای مخاطب عادی عجیب باشد که نظام اقتصادی آمریکا به عنوان قدرت اول اقتصادی جهان هر 20 سال مستعد ظهور یک بحران مالی است. همه ما درباره بحران مالی سال 2007 که با انفجار حباب بازار مسکن شروع شد و سپس بانکهای آمریکا را درنوردید، خوانده و شنیدهایم. همینطور در مورد رکود بزرگ جهانی که در دهه 1930 رخ داد، در کتابها و فیلمهای تاریخی بسیار دیدهایم، اما مطمئناً درباره ۲۰۰ بحرانی که بین این دو نقطه عطف تاریخی در نظام اقتصادی آمریکا روی داده، کمتر چیزی میدانیم و میشناسیم.
بانکداری در ۱۹۷۰
در دهه ۱۹۷۰، به گفتهٔ ایروین کلنر، بانکداری بهصورت ۳-۶-۳ اداره میشد. ۳ درصد بهره سپرده بود، 6 درصد آنها را وام میدادند و به این صورت در زمین بازی 3 درصد جلو میافتادند. بانکها سختیهای مربوط به تامین مالی وامهای مسکن کوتاه مدت با نرخ بهره زیاد و وامهای بلند مدت با نرخ بهره کم را حس میکردند. در نتیجه بانکها علاقه ای به تعدد وامهای مسکن نداشتند. این باعث محدودیت صدور وامهای مسکن شد و بازار مسکن رو تحت فشار قرار داد. کسل کننده ولی امن. این وضعیت ادامه داشت تا زمانی که لوییس راینری در سال 1977 با یک راه حل جدید این مشکل رو حل کرد و روش بانکداری رو تغییر داد بدون اینکه خودش متوجه باشد.
لوییس به پدر Securitization شناخته می شه.
تسهیلات چیست؟
تسهیلات یک برنامه کمک مالی رسمی است که توسط یک موسسه وام دهنده (بانک) برای کمک به شرکتی که به سرمایه عملیاتی نیاز دارد ارائه میشود.
انواع تسهیلات شامل خدمات اضافه برداشت، طرحهای پرداخت معوق، خطوط اعتباری (LOC)، اعتبار چرخشی، وامهای مدت دار، اعتبار اسنادی، و وامهای نوسانی است. تسهیلات در اصل نام دیگری برای وام گرفته شده توسط یک شرکت است. تسهیلات برنامههای کمک مالی هستند که توسط بانکها و مؤسسات وام دهنده برای کمک به شرکتها ارائه میشود.
چگونه تسهیلات کار میکند
تسهیلات توافقی است بین یک شرکت و یک وام دهنده دولتی یا خصوصی که به کسب و کار اجازه میدهد مقدار خاصی از پول را برای اهداف مختلف برای مدت کوتاهی قرض کند. در اصل وام با مبلغ معینی است و نیازی به وثیقه ندارد. وام گیرنده پرداختهای ماهانه یا سه ماهه را با بهره انجام میدهد تا زمانی که بدهی به طور کامل پرداخت شود.
بهعنوان مثال، اگر یک بنگاه در یک ماه که فروش کاهش مییابد، نقدینگی کمی داشته باشد، مالک میتواند یک تسهیلات دلاری از یک بانک درخواست کند تا ماهی که با شروع کار بازپرداخت کامل خواهد شد. بنگاه از وجوه برای ادامه فعالیت استفاده میکند و وام را در اقساط ماهانه در تاریخ توافق شده بازپرداخت میکند. نمونههایی از امکانات بسته به نیاز شرکتهای وام گیرنده، تعدادی تسهیلات برای وام گیرندگان کوتاه مدت وجود دارد. این وامها میتوانند تعهد یا بدون تعهد باشند. خدمات اضافه برداشت را زمانی به شرکتی وام میدهند که حساب نقدی شرکت خالی باشد.
وام دهنده از پول قرض گرفته شده بهره و کارمزد میگیرد.
هزینه خدمات اضافه برداشت کمتر از وام است و به سرعت تکمیل میشود.
اوراق وام مسکن (Mortgage Backed Seurity) چیست؟
اوراق بهادار با پشتوانه رهنی (MBS) سرمایهگذاری مشابه اوراق قرضه است که از سبد وامهای مسکن خریداری شده از بانکهای صادرکننده آن تشکیل شده است. سرمایه گذاران در MBS پرداختهای دوره ای مشابه اوراق قرضه دریافت میکنند. در MBS بانک بهعنوان یک واسطه بین خریدار مسکن و صنعت سرمایه گذاری تبدیل میشود. بانک وامها را رسیدگی میکند و سپس آنها را میفروشد تا بهعنوان یک نوع اوراق قرضه وثیقه برای سرمایه گذاران سبد سازی شود. MBS به اندازهٔ وامهای رهنی ای ایمن است که در آن قرار دارند. این فرآیند برای همه افراد مرتبط کار میکند زیرا هرکس کاری را که قرار است انجام دهد انجام میدهد، یعنی بانک استانداردهای معقولی را برای اعطای وام مسکن رعایت میکند و صاحب خانه به موقع پرداخت میکند و آژانسهای رتبه بندی اعتباری که MBS را بررسی میکنند، بررسیهای لازم را انجام میدهند.
دو نوع متداول MBS وجود دارد:
تعهدات رهنی:
ساختارش به صورتی است که در آن پرداختهای وام مسکن جمع آوری شده و به سرمایه گذاران منتقل میشود. آنها معمولاً سررسید 5،10 یا 30 ساله دارند. بسته به پول اصلی پرداختهای وامهای رهنی که سررسید را تشکیل میدهند، ممکن است عمر MBS کمتر از وام اعلام شده باشد.
رانیری راه حل جدیدی ابداع کرد که در آن اوراق قرضه 5 و 10 ساله را از وامهای 30 ساله ایجاد کرد. این اوراق بهادار جدید با پشتوانه وام مسکن (MBS) به رانیری کمک کرد تا جمعیت بیشتری از سرمایهگذاران را جذب کند، بانکها وامهای مسکن را از دفتر حذف کنند و به آنها اجازه داد وامهای مسکن جدید را از تکه تکه شدن و فروختن وامهای مسکن موجود به وجود آورند و منتشر کنند.
تعهدات وام مسکن وثیقه ای (Collateralized Mortgage Obligation):
CMO ها شامل مجموعههای متعددی از اوراق بهادار هستند که بهعنوان برش (Tranch) شناخته میشوند. به برش رتبهبندی اعتباری مختلفی بر اساس وامهای مسکن تشکیل دهنده و میزان ریسک آنها داده میشود که نرخی را که به سرمایهگذاران بازمی گرداند، تعیین میکند.
وام مسکن با نرخ قابل تنظیم (Adjustable Rate Mortgage)
از جمله کشنده ترین وام های بالقوه ارائه شده به وام گیرندگان سابپرایم، ARM Interest-Only و Payment Option ARM، هر دو وام مسکن با نرخ قابل تنظیم (ARM) بود.
هر دوی این نوع وامهای مسکن، وامگیرنده را وادار میکنند که پرداختهای اولیه بسیار کمتری نسبت به وام مسکن با نرخ ثابت داشته باشد. پس از یک دوره زمانی، اغلب فقط دو یا سه سال، این ARM ها دوباره تنظیم میشوند. سپس پرداختها به اندازه ماهانه نوسان میکنند و اغلب بسیار بیشتر از پرداختهای اولیه میشوند. در بازار رو به رشدی که از سال 1999 تا 2005 وجود داشت، این وامهای مسکن تقریباً بدون ریسک بودند.
وامگیرندگان میتوانند با وجود پرداختهای کم وام مسکن، دارای سهام مثبت باشند، زیرا ارزش خانههایشان از تاریخ خرید افزایش یافته است. اگر پس از بازنشانی نرخ وام مسکن، قادر به پرداخت هزینههای بالاتر نبودند، میتوانستند خانهها را برای کسب سود بفروشند.
با این حال، بسیاری استدلال کردند که این وامهای مسکن خلاقانه فاجعهای هستند که در صورت رکود بازار مسکن در انتظار وقوع هستند، که مالکان را در وضعیت منفی سهام قرار میدهد و فروش را غیرممکن میکند.
شروع بی قانونیها
در اویل دهه 80 شکل فعالیت بانکها کاملاً تغییر کرد؛ بخشی به خاطر سهل گیری مقررات مالی، و بخشی به خاطر رقابت موسسه های مالی دیگر. به همین صورت بانکهایی که شامل قانون نمیشدند نرخ بهره سپردهها و وام هارو افزایش دادند. از طرفی دیگری بانکها در مدلهای جدیدی از نوآوریهای مالی مشغول شدند. فعالیتهایی از جمله ساخت اوراق بهادار (Securutization) که قرار دادن یکسری از وامها در یک پکیج هست، مانند وام مسکن (Mortgsge) یا داراییها (Assets)، و این پکیج هارو به سرمایه گذاران میفروختند. به چه درد سرمایه گذار می خوره؟ سودش رو میگرفتند. به چه درد بانک می خوره؟ پول برمی گشت تو بانک و سرمایشون آزاد میشد. درواقع از این طریق بانکها اهرم می زدن. بانکداری کسل کننده دیگه جایی واسه رقابت نداشت. بانکها نه تنها از مشتقات برای هج کردن استفاده میکردند، بلکه شرط بندی هم میکردند. بانکها تبدیل به هج فاند هایی با مهر تایید حکومت شدند!
سال 2000
بذر بحران مالی طی سالهای نرخ بهره پایین و استانداردهای ضعیف وام دهی کاشته شد. طبق معمول اقدامات فدرال رزرو به نیتهای خوب در مواجهه با حباب دات کام و حمله تروریستها در 11 سپتامبر شروع شد. نرخ بهره از %6.5 در می 2000 به %1 در جون 2003 رسید. هدف فدرال رزرو رشد اقتصاد با قرار پول در اختیار بیزینسها و مصرف کنندهها با نرخ ارزان بود. این اقدام باعث کاهش نرخ وامهای مسکن شد. از این رو تعداد زیادی از مردم و حتی وام گیرندگان ساب پرایم (کم اعتبار) هجوم آوردند به سمت خرید خانه، تا به امریکن دریم خود برسند. ساب پرایم به کسانی گفته میشه که اعتبار خیلی کمی دارند و احتمال این که نتوانند وامهایشان را پرداخت کنند خیلی هست. بانکها هم این وام هارو به بانکهای وال استریت فروختند، بعد به صورت ابزارهای مالی با ریسک کم، مانند MBS و CDO پکیج شدند. از طرفی دیگه SEC در اکتبر 2004 حداقل سرمایه مورد نیاز رو برای 5 بانک سرمایه گذاری Goldman Sachs, Merril Lynch, Lehman Brother, Bear Stearns, Morgan Stanley کم کرد که راه رو براشون باز کرد تا حتی 40 برابر سرمایه اصلی اهرم بزنند. درخواست برای خانه باعث افزایش غیر معمول قیمت آن شد. به طوری که وام گیرندگان، مخصوصاً ساب پرایمها، حتی اگر نمی تونستند که وام رو پرداخت کنند به راحتی خونشون رو در بازار داغی که وجود داشت میفروختند وحتی سود هم میکردند.
افزایش نرخ بهره بین بانکی
همه چیز خوب پیش میرفت و بازار مسکن رکوردهای متوالی ثبت میکرد و در سال 2004 مالکیت خانه در آمریکا به سقف خود در %69.2 رسید. تا زمانی که فد از جون 2004 تا 2006 نرخ بهره رو به %5.25 رسوند و تا آگوست 2007 همین مقدار باقی موند. نرخ وامهای مسکن تغییر کرد و تعدادی از وام گیرندگان دیگه توان پرداختش رو نداشتند. آنها شروع به فروش خانههایشان کردند و قیمت خانه افت کرد. حالا خیلیهای دیگه متوجه شدند که خانههایشان از پولی که به بانک بدهکارند کمتر میارزه و حتی اگه خونشون رو هم میفروختند باز به بانک بدهکار بودند.
تا اینجا اصل موضوع سوخت بحران مالی بود گفته شد، ولی وقتی بهش نگاه میکنیم اون قدری وحشتناک نیست که ازش تعریف می کنن. چیزی که باعث فلج شدن اقتصاد شد کسانی بودند که توی این بازار فعالیت داشتند. برای متوجه شدن بهتر این موضوع می تونید فیلم The Big Short رو ببینید و یا ادامهٔ این مقاله رو بخونید.
وام دهندگان
در آن زمان هر کس که مقداری سرمایه داشت به راحتی وام میداد و بقیه مردم رو به خرید خانه تشویق میکرد. قربانیهای اصلی این افراد وام گیرندگان سابپرایم بودند که توان پرداخت وام رو نداشتند. از این طریق بازار سابپرایم داغ شد و اکثرا وامهای ARM میگرفتند چون توان پرداخت پول اولیه رو نداشتند. البته این بازار به صورتی پیش رفت که خود خریداران هم اطلاع نداشتند که چیکار میکنند و فقط میخواستند که خونه بگیرند. در قسمتی از فیلم نشون میده که یک نفر با شناسنامه سگش وام گفته بود! از آن طرف وام دهندگان این وام هر روز توی بازاری که براش بو وجود اومده بود میفروختند واین رویه دوباره تکرار میشد…
آژانسهای رتبه دهی
آژانسها در زیر سایه عدم نظارت دولت به MBS ها و CDO ها رتبهٔ AAA و BBB داد. به این معنی که ریسک کمی داشتند و از نظر سرمایه گذاری امن بودند. ولی در باطن اینطور نبود. آژانسها با بانکها زدو بندهای خودشان را داشتند. اکثر MBS هایی که به آنها برچسب امن خورده بود دارای وامهای سابپرایم بود که چندین ماه وامشان عقب افتاده بود. آژانس اصلاً محتویات وام هارو چک نمیکردند…
ابزارهای مالی پیچیده
با اینکه Securitization خدمت بزرگی به بانکداری کرد، ولی باعث سو استفاده آنها نیز شد. بانکها MBS هارو به پکیجهای مختلف CDO تقسیم میکردند که هر قسمت از CDO ریسک و بهرهٔ مختلفی داشت. این رویه انقدر پیچیده بود که سرمایه گذاران از آن سر در نمیآوردند و فقط به قسمت سودش توجه میکردند بدون اینکه متوجه شوند چه چیزی میخرند. در این بین CDO هایی با برچسب Synthetic نیز شکل گرفت که اجازه میداد روی وامها شرط بندی شود. به طوری که اگر یک پکیج CDO 50 میلیون دلار بود تا 1 میلیارد دلار روی آن شرط بندی میشد که قیمتش میره بالا. Synthetic CDO تبدیل به بمب اتمی شده بود که هر لحظه با شروع عدم پرداخت وامها می تونست بترکه و اقصاد کل جهان رو به کما فرو ببره …
آگوست 2007: سقوط دومینو وار
در آگوست 2007 آشکار شد که بازارهای مالی نمیتوانند بحران وامهای سابپرایم را حل کنند و این مشکلات فراتر از مرزهای ایالات متحده منعکس شده بود. بازار بین بانکی که باعث حرکت پول در سراسر جهان میشود، عمدتاً به دلیل ترس از ناشناختهها کاملاً منجمد شد. Northern Rock به دلیل مشکل نقدینگی مجبور شد برای تامین مالی اضطراری به بانک انگلستان مراجعه کند.
در اکتبر 2007، بانک سوئیسی UBS اولین بانک بزرگی بود که زیان 3.4 میلیارد دلاری ناشی از سرمایه گذاریهای ساب پرایم را اعلام کرد. در ماههای آینده، فدرال رزرو و سایر بانکهای مرکزی اقدامات هماهنگی را برای ارائه میلیاردها دلار وام به بازارهای اعتباری جهانی انجام دادند که با کاهش قیمت داراییها فلج شده بود.
در همین حال، مؤسسات مالی برای ارزیابی ارزش تریلیونها دلار اوراق بهادار با پشتوانه وام مسکن که در دفتر آنها باقی مانده بود، عاجز ماندند.
در طول تاریخ بحرانهای مالی زیادی شکل گرفته، اکثرا قسمتی از یک اقتصاد رو درگیر کردند و مقطعی و قابل حل بودند. اما 2008 اینگونه نبود، بسیار فجیع بود و اقتصاد دنیا را فلج کرد، میلیونها نفر کار و خانهٔ خود را از دست دادند. میلیونها آمریکایی تا سالها بدهکار بانک بودند و امروزه کمتر کسی به امریکن دریم صاحب خانه شدن فکر میکند. به نقل از کتاب Conquer the crash، نوشتهٔ Robert R. Prechter Jr. موسس Elliot Wave International "اعتماد به نفس تنها چیزی است که این خانهٔ بزرگ کارتی را سرپا نگه داشته". انسانها بارها ثابت کرده اند که بدترین و پر خطاترین گزینه برای رسیدگی به امور اتومات و قراردادها هستند. اگر در ده سال آینده Dao و DeFi جایگزین بانکهای کلاه بردار امروزی بشوند جای تعجبی نداره. به گفتهٔ Gerald Epstein ما به بانکهایی بدون بانکدار نیاز داریم…
این مقاله توسط دانشجویان دانشکده ی بازار گروه سرمایه گذاری مهدی رجبی نگارش یافته است و گروه سرمایه گذاری مهدی رجبی نسبت به کلیه ريسك ها، تصمیمات، برداشت ها و اقدامات شما عزیزان، سلب مسئولیت می نماید و مسئولیت یا پاسخی برای معاملات دوستان نخواهد داشت.
در گروه سرمایه گذاری مهدی رجبی دوره های مختلفی وجود دارد که می توان به کتاب بازاریابی در رکود، آموزش مدیریت سرمایه، دوره جامع ارزهای دیجیتال، دوره رایگان آشنایی با ارزهای دیجیتال، دوره معامله گری در بازارهای مالی، آموزش صرافی کوکوین و تحلیل بازارهای مالی و پیش بینی اقتصاد 1401 اشاره کرد.
مقالات گروه سرمایه گذاری مهدی رجبی در دسته بندی های تحلیل ارز دیجیتال، تحلیل اتریوم، تحلیل آلت کوین ها، تحلیل بیت کوین، تحلیل ریپل، تحلیل دوج کوین است.
حسن اکبری لاری
2 سال پیش