این مقاله توسط آقای یعقوب محمدزاده از دانشجویان دانشکده ی بازار نگارش یافته است.
امروز قصد داریم با بررسی موضوعاتی نظیر ساختار ذهن و نحوه کارکرد ذهن نگرش اکثر مردم عادی نسبت به ذهن و باگ ها و مشکلات و باور های غلطی که این استاندار سازی ذهن بر سر یک معامله گر می آورد بپردازیم .
در ابتدا به بحث ساختار ذهن میپردازیم
ساختار ذهن انسان از دیدگاه فروید، هشیار و ناهشیار
زیگموند فروید بنیانگذار روانکاوی، سالها در زمینهی شناخت شخصیت انسان پژوهش کرد و دیدگاههایی شگرف را از خود به جای گذاشت. دیدگاه فروید پیرامون ساختار ذهنی انسان بسیار برجسته است. آیا در زندگیتان تلاش کردهاید رخدادی ناگوار را فراموش کنید یا یکی از افکارتان را سرکوب کنید و با گذشت زمان باز هم اثرات آن رویداد را در زندگیتان ببینید؟ حتما برای شما هم پیش آمده است که خوابهایی ببینید که ریشه در مشکلات و رخدادهای ناگوار گذشته داشته باشند. این موارد اشاره به بخشی از ذهن انسان به نام ناخودآگاه یا نیمه هشیار دارند. در این نوشته با ساختار ذهن انسان از دیدگاه فروید آشنا میشویم.
زیگموند فروید ساختار ذهن انسان را شامل ۳ بخش هشیار، نیمه هشیار و ناهشیار میدانست. او ذهن انسان را به کوهی از یخ که در اقیانوس شناور است تشبیه میکرد. بخش کوچکی از این کوه یخ، بیرون آب و بخش بزرگترش در زیر آب پنهان است. فروید بر این باور بود که ساختار ذهنی ما نیز همانند کوه یخ است و ما نسبت به بخش بزرگی از ذهنمان ناآگاه هستیم.
هشیار یا خودآگاه (Conscious)
هشیار یا خودآگاه دربرگیرندهی همهی چیزهایی است که در شبانهروز از آنها آگاه هستیم. هشیاری در برابر ناهشیاری بخش کوچکی از ذهن را دربرمیگیرد. ما میدانیم که هر روز در چه ساعتی باید از خواب بیدار شویم چه چیزهایی برای صبحانه میخوریم. محل کارمان کجاست و چه کارهایی را در طول روز به انجام میرسانیم. ما نسبت به مسائل روزمرهی خود آگاه هستیم. چنین چیزهایی در بخش هشیار یا خودآگاه ذهن جای میگیرد
.
ناهشیار یا ناخودآگاه (Unconscious)
ناهشیار دربرگیرندهی پندارها، آرزوها، تکانهها، خواستهها، نیازها و احساساتی است که دور از دسترس ماست و بر رفتار و فرآیندهای روانی ما اثر میگذارد. چیزهایی در بخش ناهشیار یا ناخودآگاه ذهن جای میگیرد که فرد تلاش کرده است سرکوبشان کند یا به هر روشی از آنها دوری کند تا فراموش شوند. این موارد شاید در ظاهر فراموش شوند اما در حقیقت چنین نیست. پندارها، آرزوها و خواستههای سرکوب شده و آسیب های دوران کودکی فراموش نمیشوند بلکه در ناهشیار جای میگیرند و اثرشان را در زندگی فرد به طور غیرمستقیم میگذارند. انسانها به کمک مکانیزمهای دفاعی تلاش میکنند به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک کنند و همین زمینه را برای فرستاده شدن بخشی از اطلاعات به بخش ناهشیار ذهن فراهم میکند. محتوای ناهشیار را میتوانیم در رویاها و رفتارهای ناخواسته، لغزشهای گفتاری و… بیابیم.
نیمه هشیار یا نیمه آگاه ( Preconscious)
نیمه هشیار یا ناخودآگاه ذهن، پل ارتباطی میان هشیار و ناهشیار است. نیمه هشیار بخشی است که اطلاعات هشیار و ناهشیار میتوانند به آن فرستاده شوند. آنچه که ما درک میکنیم برای مدتی محدود در بخش هشیار جای دارد و با گذر زمان به نیمه هشیار فرستاده میشود تا ذهن انسان روی موضوع دیگری تمرکز کند. هنگامی که ما از رخدادها و احساسات رنجآور فرار میکنیم و خواستهها، افکار و آرزوهایمان را سرکوب میکنیم؛ این موارد به بخش نیمه هشیار فرستاده میشوند و سپس در بخش ناهشیار یا ناخودآگاه جای میگیرند. ما هنگامی اثرات پندارها، آرزوها و خواستههای سرکوب شده را در زندگیمان میبینیم که این موارد از بخش ناهشیار به بخش نیمه هشیار راه یافته باشند. با راهیابی این موارد به بخش نیمه هشیار، رفتار و فرآیندهای روانی فرد تحت تاثیر قرار میگیرد
در ادامه با نحوه کارکرد ذهن بیشتر آشنا میشویم
شبیه سازی زیر می تواند کمی در بیشتر روشن شدن مفهوم چگونگی کارکرد سه ذهن کمک کند .
اگر ذهن را شبیه یک کامپیوتردر نظر بگیرید ...
ذهن آگاه شما بیشترین شباهت را به کیبورد و مانیتور دارد . اطلاعات ازطریق کیبورد وارد می شود و نتیجه روی صفحه مانیتور نمایش داده می شود . چگونگی کارکرد ذهن آگاه به این صورت است ؛ اطلاعات از طریق تعدادی محرک های خارجی ( یا داخلی ) از طرف محیط اعمال می شود و نتایج فوراً در هوشیاری شما بروز می کند .
ذهن نیمه آگاه شبیه رَم کامپیوتر است . آنهایی که نمی دانند رَم چیست ، رَم محلی در کامپیوتر است که برنامه ها و اطلاعاتی که درهرلحظه مورد استفاده هستند ، نگهداری شده است طوری که می توانند به راحتی توسط پردازشگر در اختیار قرار گیرند . این حافظه بسیار سریع تر از انواع دیگر حافظه از قبیل هارد دیسک یا سی دی رم است .
ذهن نیمه آگاه درست به همین صورت کار می کند . همه خاطرات جدید برای بازخوانی سریع در هنگام احتیاج در آن ذخیره شده اند ، از قبیل شماره تلفن شما یا اسم شخصی که به تازگی ملاقات کرده اید . همچنین ذهن نیمه آگاه برنامه های اخیر شما را که هر روز به کار می گیرید در خود نگاه می دارد ، مانند افکار دوباره ظاهر شده ، الگوهای رفتاری ، عادات ها و احساسات .
ذهن ناخودآگاه شبیه هارد دیسک در کامپیوتر است . محل ذخیره طولانی مدت همه خاطرات و برنامه های شماست که از بدو تولد نصب شده اند .
ذهن ناخودآگاه ( و در نهایت ذهن نیمه آگاه ) از این برنامه ها برای درک ، تشخیص و احساس همه اطلاعاتی که شما از جهان دریافت می کنید ، استفاده می کند تا شما را در امنیت نگاه دارد و بقاء شما را تضمین کند .
اگر بخواهیم استفاده معمول و اکثر مردم از ذهن را تصورکنیم میتوان اینگونه شرح داد:
وقتی ما فعالیتی انجام میدهیم، بعد از پایان آن، مغز آن را مرور میکند و بررسی میکند که آیا این فعالیت میتواند به صورت خودکارتری انجام شود که در تکرارهای بعدی آن انرژی و درگیری کمتری از مغز بگیرد، و در صورت امکان، آن کار را در یک چرخه سه بخشی تبدیل به یک فعالیت خودکای میکند (به مرور)، فعالیتی که ما آن را «عادت» مینامیم. این چرخه دارای سه بخش اساسی است؛ اول سرنخ یا نشانهای که باعث ترغیب شخص به انجام آن فعالیت میشود، بخش دوم انجام آن فعالیت است که به صورت روتین و کار تکراری خواهد بود، آخرین بخش که باعث تقویت هرچه بیشتر این عادت و تکرار دوباره آن میشود، پاداشی است که فرد از انجام آن روتین به دست میآورد. اغلب عادتهای مثبت مثل کمک به دیگران، غذا خوردن، مسواک زدن و نیز عادتهای منفی مثل اعتیاد به سیگار، الکل و پرخوری را به راحتی میتوان توجیه کرد.
مغز انسان جوری طراحی شده است که کارهایی که بیشترین تکرار در روز را برای ما دارند حالتی انجام شوند که کمترین انرژی را از ما بگیرند و بدین گونه انسان دچار عادت میشود. البته کارهایی که باعث لذت انسان میشوند نیز مانند خوردن شکلات . پر خوری و .... از این ها نیز به عنوان عادات بد میتوان نام برد.
حال رابطه ذهن ناخودگاه و عادت را بیشتر زیر ذره بین میبریم.
بعد فهمیدن ساختار و سپس کارکرد ذهن و دسته بندی و مثال در مورد آن فهمیدیم تقریبا 90% کار های روزمره ما به واسطه ذهن ناخود آگاه صورت میگیرد و ذهن ناخود آگاه نیز با استفاده از مکانیزم عادت برای مصرف انرژی کمتر و کارایی بالاتر این عمل را نهایی میکند با توجه به مطالب ارائه شده میتوان به این نتیجه رسید تقریبا ما روی 90% کارهای روزمره خود هیچ کنترلی نداریم و وقایع تکراری گذشته است که ما را به سمت جلو به حرکت در میاورد و هر لحظه جدید زندگی که ما در آن قدم میگذاریم دارای کمترین تازگی و پویایی و به عبارت دیگر کمترین احساس زنده بودن و طراوت در آن وجود دارد و تمام این لحظه ها که درواقع همین لحظه هاست که عمر ما را تشکیل میدهند بدون هیچ آگاهی و تازگی به صورت تکراری و کسالت بار در حال گذر هستند روزها و ماه و سال های ما را رقم میزنند.
تمام این مطالب را خدمت شما عرض کردیم تا به قسمت نهایی و طلایی این مقاله برسیم یعنی:
استاندارد سازی ذهن چیست و چگونه باعث بوجود آمدن باگ در ذهن یک انسان و یک معامله گر میشود؟
اگر بخواهیم به ساختار کلی جوامع بشر نگاهی مختصر بیاندازیم میتوان گفت انسان ها به واسطه کشور ها دور خود مرز کشیده اند و خود را محدود کرده اند و این کشور ها بواسطه دولت ها و حکومت ها اداره می شوند . که شامل استان ها و شهر و روستا و محله و..... هستند که میتوان گفت در هر یک از اجزای تشکیل دهنده این ساختار کلی چیز هایی مانند مد ( ظاهری) و عرف ( اخلاقی و رفتار ) برای هر کشور و یا شهر به عنوان یک قانون و در اصل یک استاندارد در نظر گرفته میشود برای مثال : نوع پوشش که دریک کشور اسلامی با یک کشور اروپایی بسیار متفاوت است هر کدام از این کشور ها با استفاده از قانون (استاندارد) مردم خود را آزاد و یا محدود کرده اند که چگونه پوششی داشته باشند.
مثال دیگری که میتوان در این باره زد رسم و رسوم و باور های مذهبی که در هر کشور و یا شهر متفاوت است و یا سلیقه های گوناگون که وجود دارد مثال در یک منطقه مردم بیشتر گیاه خوار هستند و در منطقه ای دیگر بیشتر ترجیح میدهند گوشت بخورند اگر یک نگاه کلی به این مسائل بیاندازیم میتوان متوجه این شد که در مورد یک عمل و یا یک کالا و یا یک اعتقاد در دو نقطه از کره زمین چه تعصبات و باور هایی متناقضی وجود دارد و نمیتوان به طور قطعی اثبات کرد که کدام شهر یا ملت درست میگویند و دیگری غلط .
البته گفتنی است این قوانین و استاندارد ها همیشه با زور به مرد تحمیل نمیشوند بلکه به واسطه رسانه و دیگر دستگاه ها تبلیغ و جذاب میشوند سپس به مردم خورانده میشود.
اما مسئله ای که پیش می آید هر انسانی از کودکی خویش ممکن است در هر جایی از این کره خاکی چشم به جهان بگشاید و در یک خانواده ای بزرگ شود که معمولا به مد و عرف جامعه خود احترام می گذارند و سعی میکنند فرزند خویش را هم رنگ جماعت آن منطقه بزرگ کنند و این چنین جزئیات ذهن ( بایوس ذهنی ) فرزند خود را بچینند.
البته همانطور که در مبحث ذهن ناخودآگاه ذکر شد آسیب های جسمی و روحی دوران کودکی که معمولا هر شخص با آن روبرو میشود تاثیر به سزایی و در واقع میتوان گفت اولین و اصلی ترین موضوعی است که باعث ایجاد باگ در رفتار و احساسات ما میشود.
اما سوای از این موضوع برای مثال وقتی ما به یک روانشانس مراجعه میکنیم وی سعی میکند حال ما را بهتر کند و یک سری رهنمود برای سر خوشی ما بدهد و در نهایت یک مسیر به ما نشان بدهد و یا یک روانپزشک سعی میکند با تجویز دارو و با بالانس کردن هورمون های بدن ما حال ما را خوب کنند .
در مرحله دیگر از زندگی هر انسانی که آن را پشت سر میگذارد میتوان به مدرسه اشاره کرد جایی که آموزش های زیادی به انسان ها داده میشود ولی آیا این آموزش ها محتوا و کارایی لازم در مورد چیزی به "آگاهی" به ما میدهند؟در تمام قسمت های مختلفی که در متون بالا ذکر شد از خانواده گرفته تا مدرسه و .... محتوا و مسائل زیادی برای ما دارند اما در هیچ کدام از این ها به آگاهی اشاره نمیشود و اگر هم اشاره شود به گونه ای به این مسئله میپردازند که گویی ما در مورد فلان لباس و یا فلان موضوع اعتقادی و یا موضوع فلان سریال آگاه نیستیم و کم کاری کرده ایم و وای بر ما که برای آگاهی در مورد این مسائل کم کاری کرده ایم وای بر ما !
آیا کسی در مورد آگاهی ما نسبت به خویش و ذهن ما در هر لحظه پرسیده است ؟ شاید برایتان سوال پیش آید که منظور از این صحبت ها چیست چیزی که در میان این حرف ها نهفته است آیا ما آگاهانه زندگی می کنیم و یا هر لحظه و هر کاری که در زندگی خویش انجام میدهیم توسط ذهن ناخودآگاه ما کنترل میشود و یا به توصیه تبلیغاتی که ما آنها را دیده ایم انجام میدهیم . و یا به سبب علاقیاتی که در کودکی به واسطه خانواده در ما ایجاد شده و رشد کرده است زندگی خویش را پیش می بریم .
آیا گاهی با بدن خود حرف میزنیم مثلا به دست راست خود دستور دهید به سمت بالا حرکت کند و در عین حال به دست چپ خود دستور دهید به سمت پایین حرکت کند آیا قادر به انجام همچین کاری هستید ؟لطفا این کار امتحان کنید.
آیا گاهی آگاهانه رانندگی کرده اید و یا فقط از روی عادت دنده را عوض کرده و سپس گاز میدهید ممکن است راهنما هم بزنید و در آیینه عقب نیز نگاه کنید اما گاهی قبل از نگاه به آیینه فکر کرده اید و سپس این کار را انجام داده باشید ویا فقط اتوماتیک وار این کار ها را پشت سر هم انجام میدهید ؟ یک لحظه تصور کنید
بر فرض که شما آدم خشمگین و عصبانی هستید و همیشه از کنترل خارج میشود یک لحظه تصور کنید میخواهید آگاهانه و منطقی عصبانی شوید و طغیان کنید . آیا آگاهانه دست به این رفتار زشت میزنید ؟ لطفا امتحان کنید. همانطور که در بالا گفت شد تقریبا 90% کار های روزمره ما بدون آگاهی صورت می گیرد حال تصور کنید یک معامله گر که فقط با کلیک یک موس میتواند تمام اندوخته زندگی خود را روی یک ارز و یا سهم و .... سرمایه گذاری و یا معامله کند . آیا آگاهانه این امر را انجام میدهد . آیا آگاه است بعد از این کلیک ممکن است چه عواقبی برای وی به بار بیاید .
مطمئنا که خیلی از اوقات فکرمان درگیر جای دیگری است و یا روحمان در جای دیگری گیر کرده است و ما پشت سیستم در حال معامله هستیم .
اصلی ترین ویژگی که یک معامله گر حرفه ای را از یک فرد معمولی جدا می کند همین موضوع است که تمام تلاشش را برای کنترل نفس و ذهنش به کار میگیرد تا مبادا یک حرکت غیر آگاهانه صورت دهد و متاسفانه تنها چیزی که امروز در میان معامله گران میتوان با قاطعیت از آن یاد کرد که هیچ اهمیتی ندارد همین مسئله آگاهی است .
در تمام مراحل زندگی ما . ما نخواسته پیرو یکسری استاندارد های ذهنی و رفتاری بودیم که چون همگان پیرو آن هستن و دکتر و روانشناس نیز فقط در همین مسیر ما را رهنمود می کنند و نشانه های پراکنده ای از این موضوع به ما می دهند
وقتی در یک جامعه مد و یا عرفی به عنوان استاندارد و حد نرمال آن جامعه در نظر گرفته میشود
این امر بدان معنا نیست که آن عرف و یا مد خالی از باگ و مشکل است و تمام جوانب آن بررسی شده است و دارای هیچگونه خطا نیست بلکه چون تمای اعضای جامعه از این امر پیروی میکنند و آن را انجام میدهند خطای آن به چشم نمی آید و به نوعی این خطا در جامعه بدون آن که مردم آن را حس کنند نهادینه می شود و حتی به آن عادت نیز میکنند
برای مثال استفاده از یک سری لباس های تنگ که فرد هنگام پوشش آن مدام اذیت میشود و ممکن است فرد در بلند مدت نیز صدمه ببیند اما چون ظاهر قشنگی دارد و بقیه اعضای جامعه آن را به واسطه تبلیغات گسترده که صورت گرفته آن را می پسندند دلیلی میشود که 90% درصد اعضای جامعه برای استفاده از این لباس تنگ و مضر ترغیب شوند و هنگامی که اکثر مردم بدان دچار شدند دیگر این مسئله یک مشکل قلمداد نمی شود.
و طرفی چون این مسیر(رویارویی با خویش) بسیار سخت طاقت فرسا است کمتر کسی یارای این را دارد در این مسیر قدم بگذارد .
علت اینکه این مسیر بسیار سخت است این موضوع است که هیچکس حاضر به رویارویی با خویش نیست و فقط خواهان قضاوت و به سخره گرفتن دیگران است. هیچکس تحمل شناختن خود را ندارد زیر از تصویر خویش می ترسد که مبدا زشت و کریه باشد
به عبارت دیگر هیچکس پیرو مسیر خویش نیست و همه میخواهند قدم در مسیر یکدیگر نهند که این موضوع سبب عدم آگاهی اشخاص می شود زیرا کورکورانه به مسیری که متعلق به آنان نیست وارد میشوند و آن را تا آخر عمر ادامه میدهند.
دوستان وقتی یک شخص بر روی بدن خویش هیچ کنترلی ندارد و هیچ اتصالی بین جسم و روح او بر قرار نیست و فقط طوطی وار در حال زندگی کردن است چگونه میتواند آگاه باشد و با آگاهی یک معامله را باز کند.
لطفا برای شناخت بیشتر خود از آسیب های دوران کودکی خویش گرفته تا علاقیاتی که ممکن است در شما ایجاد شده باشد اما هیچ ربطی به شما نداشته باشد بیشتر تلاش کنید چرا که ممکن است فریب تصویر قشنگ تبلیغاتی آن موضوع را خورده اید و یا اصلا آسیب ها و درون خود را نمیشناسید
لطفا برای شروع این سوال را از خود بپرسید "من کی ام ؟" آیا به این جایی که هستم تعلق دارم یا دارم جای اشتباهی سیر میکنم ؟
امیدوارم بعد خواند این مقاله یک تلنگر به ذهن شما خورده باشد
و همین موضوع سبب تلاش بیشتر شما عزیزان برای کسب آگاهی درست و اصیل شود.
این مقاله توسط دانشجویان دانشکده ی بازار گروه سرمایه گذاری مهدی رجبی نگارش یافته است و گروه سرمایه گذاری مهدی رجبی نسبت به کلیه ريسك ها، تصمیمات، برداشت ها و اقدامات شما عزیزان، سلب مسئولیت می نماید و مسئولیت یا پاسخی برای معاملات دوستان نخواهد داشت.
در گروه سرمایه گذاری مهدی رجبی دوره های مختلفی وجود دارد که می توان به کتاب بازاریابی در رکود، آموزش مدیریت سرمایه، دوره جامع ارزهای دیجیتال، دوره رایگان آشنایی با ارزهای دیجیتال، دوره معامله گری در بازارهای مالی، آموزش صرافی کوکوین و تحلیل بازارهای مالی و پیش بینی اقتصاد 1401 اشاره کرد.
مقالات گروه سرمایه گذاری مهدی رجبی در دسته بندی های تحلیل ارز دیجیتال، تحلیل اتریوم، تحلیل آلت کوین ها، تحلیل بیت کوین، تحلیل ریپل، تحلیل دوج کوین است.
یعقوب محمد زاده
3 سال پیش