اولین چیزی که با دیدن واژه استراتژی در ذهن افراد شکل می گیرد، نقشه ها و آرایش های جنگی است که برای پیروزی در جنگ تدوین می شوند. استراتژی بازاریابی هم در کل همان برنامه و نقشه جنگ، اما با لطافت و جزئیات بیشتری است که از این طریق بتوان بر رقبا پیروز شد بنابراین در این مقاله تصمیم گرفتیم که باز کنیم هدف، تاکتیک و استراتژی بازاریابی چه تفاوت هایی با هم دارند؟
در این مقاله مطالعه می کنیم : - هدف، تاکتیک و استراتژی بازاریابی چه تفاوت هایی با هم دارند؟ - بازاریابی استراتژیک یعنی چه؟ - چند توصیه از مهدی رجبی در رابطه با بازاریابی استراتژیک.
هدف، تاکتیک و استراتژی بازاریابی چه تفاوت هایی با هم دارند؟
اگر کلمه انگلیسی Strategy را در Google Translate جستجو کنید مقابل آن می نویسد: استراتژی! اگر به دنبال معانی دیگری بگردیم به کلماتی مثل راهبرد، فن جنگی می رسیم.
در دنیای کسب و کار همیشه با عباراتی مثل مدیریت استراتژیک، استراتژی بازاریابی ، استراتژی سازمانی و ... مواجه می شویم. رشته های دانشگاهی مدیریتی هم تماما با استراتژی خو گرفته اند طوری که انگار لحظه لحظه زندگی شان بر اساس استراتژی پیش می رود.
ولی در واقع اصلا اینطور نیست. کمتر کسب و کارها و مدیریت هایی را می توان یافت که مطابق با استراتژی پیش بروند.
استراتژی یعنی چه؟
ابتدا چند تعریف آکادمیک از استراتژی را می آوریم و سپس تعریف خودم را ارائه می دهم.
پیسانو ( متخصص در رشته مدیریت) می گوید:
استراتژی یعنی تعهد به یک روش مشخص به منظور پیروزی در عرصه رقابت.
چندلر هم اینگونه استراتژی را تعریف می کند:
استراتژی یعنی تعیین هدف های دراز مدت و بعد از آن تخصیص منابع مالی و برنامه همه جانبه برای رسیدن به آن هدف.
از دو تعریف بالا متوجه شدیم که استراتژی بر رسیدن به هدف تاکید می کند خواهم آن هدف کسب درآمد باشد یا پیروزی بر رقیب.
من مهدی رجبی هم چنین تعریفی ارائه می دهم:
استراتژی یعنی انتخاب مسیر و ابزار درست برای رسیدن به مقصد.
البته همانطور که در مقاله بازاریابی چیست اشاره کردیم هر شخص می تواند تعریفی جداگانه برای مفاهیم بازار ارائه دهد. در استراتژی هم همینطور است. تعریفی که من ارائه می دهم غالبا در بازار و بازاریابی معنا پیدا می کند و با تعاریفی که در رشته های مدیریتی هست کمی فاصله دارد.
در تعریف خودم عمدا از واژه "مقصد" استفاده کردم چرا که مقصد، هدف و استراتژی بازاریابی مقداری با یکدیگر متفاوت هستند. تفاوت بین مقصد و هدف مشخص است، مقصد بخش کوچکی از هدف است، به طوری که قبل از رسیدن به هدف می بایست چندین مقصد را طی کنیم.
فکر کنیم که هدف شما این است که در رشته کاری خود اول باشید، برای رسیدن به رتبه اول می بایست همزمان روی برند و سهم بازار و اندازه بازار خود کار کنید. برندسازی، افزایش سهم و اندازه بازار هر کدام مقصد جداگانه ای رسیدن به هدف شما هستند.
تفاوت استراتژی با هدف:
بیشتر مدیران نمی توانند مرز خاصی بین استراتژی و هدف تعیین کنند، هر چند که این دو نزدیک به هم هستند اما می توان به آن ها را از هم جدا کرد.به طور مثال در کسب و کار:
هدف آن چیزی است که دلتان می خواهد تا 6 ماه –یکسال آینده به آن برسید.
ولی استراتژی: مسیری (و یا مسیر هایی) است که برای رسیدن به این هدف باید طی کنید.
یک مثال ساده می زنم شرکت ارائه دهنده محصولات نرم افزاری هدف خود را برای سال 1398 این چنین قرار داده است: با افزایش دو درجه ای سهم خود از بازار، در بازار نرم افزارهای کامپیوتر های خانگی پیشرو خواهیم شد. این شرکت چنین استراتژی بازاریابی را برای خود تعریف کرده است: محصولات جدیدی را معرفی می کنیم و نام تجاری خود را درخشان می سازیم بدین شکل که بر پشتیبانی تاکید می کنیم چرا که رقبا اغلب اهیمتی به پشتیبانی نمی دهند. در این حالت با افزایش تعداد مشتریان راضی سهم بازارمان هم دو درجه افزایش پیدا خواهد کرد.
استراتژی شرکت بالا شامل تاکتیک های اجرایی نیز هست پس به سراغ تعریف تاکتیک می رویم.
تفاوت استراتژی با تاکیک:
استراتژی و تاکیک هم سوی یکدیگر هستند به طوری که تاکتیک بخشی از انجام استراتژی است. اما این همسو بودن به معنی یکسان بودن نیست.
فرض کنید که با خودرو خود قصد سفر به یکی از شهر های شمال کشور را دارید، اگر استراتژی نقشه راه شما برای رسیدن به مقصد باشد تاکیک شامل مهارت شما در رانندگی، خودرو، توشه راه و خلاصه همه آن چیز هایی است که در طول مسیر باید همراهتان باشد.
با یک مثال جالب می خواهم هدف(و یا مقصد)، استراتژی و تاکتیک در کسب و کار را به شما نشان دهم.
خانم نیازی یک رستوارن محلی دارد،او در مدیریت و بازاریابی توانمند است و از مهارت های استراتژیک به اندازه کافی بهره مند است. خانم نیازی متوجه شده است که در آخر هفته ها فروشش از متوسط فروش رقبا بیشتر است ولی در ایام وسط هفته از متوسط فروش رقبا پایین تر است. ایشان بعد از یک هفته مطالعه در مورد رقبای محترم متوجه شده است که بخش عمده فروش خود را مدیون خانم هاست که آخر هفته ها همسر و فرزندانشان را با خود به رستوارن او می آیند. خانم نیازی باهوش است و می داند که فعلا کم هزینه ترین راه افزایش فروش در وسط هفته کار کردن بر روی همین خانم هایی است که مشتریان وفادار او هستند. از طرف دیگر او کودکان را دوست دارد و از نقش آنها در حجم فروش خود آگاه است. پس ایشان دست به کار شده و جدول زیر را برای چند ماه آینده خود تنظیم می کند.
____________________________________________________________________________________________________
بازاریابی استراتژیک یعنی چه؟
در مقاله تحقیقات بازاریابی متوجه شدیم که مجموعه اطلاعات بدست آمده به ما کمک می کند تا بهترین تصمیم را در رابطه با بازاریابی محصولات خود بگیریم. یکی از مهم ترین تصمیم ها انتخاب استراتژی های بازاریابی است.
استراتژی بازاریابی بینش های کلی و همه جانبه ای هستند که برنامه بازاریابی شما را هدایت می کنند. برنامه بازاریابی که برای رسیدن به هدف تنظیم شده باشد شامل استراتژی و تاکیتیک های مختلفی است که این موارد در کنار هم بازاریابی استراتژیک را می سازند. استراتژی خوب هم برای کار و محصول شما هدف تعیین می کند و هم فعالیت هایتان را به سوی هدف تعیین شده رهبری می کند.
استراتژی در بازاریابی یک منطقه مرکزی است که تمامی فعالیت ها حول آن می چرخند. در مثال رستوران خانم نیازی شما یک بازاریابی استراتژیک ساده را دیدید که هوشمندانه چیده شده بود.
همانطور که مشاهده کردید کلیه تاکتیک های خانم نیازی حول خانم ها و کودکان می چرخید. پس در واقع هسته استراتژی برنامه بازاریابی رستوران فوق بانوان و کودکان بودند.
وقتی که یک استراتژی بازاریابی تعیین می شود مجموعه ای از تاکتیک ها برای محقق شدن هدف نیاز است.
مثلا یک فروشگاه لوازم کادویی را در نظر بگیرید که استراتژی اش افزایش فروش از طریق فروش مستقیم (Direct Marketing) است.
از آنجا که در استراتژی فروش مستقیم فروشنده باید مستقیما با شخص یا گروهی از بازار هدف صحبت کند باید فعالیت هایی در چهارچوب پرزنتوری مستقیم انتخاب شود.
- این فعالیت ها می توانند این چنین باشند:
- استفاده از بروشور برای اطلاع بازدید کننده ها از اجناس موجود در فروشگاه.
- در معرض دید قرار دادن اجناس جالب و ارزان به همراه اتیکت قیمت زیبا.
- آموزش فروش و پرزنتوری به کارکنان فروشگاه.
- تبلیغ در مجلاتی که خوانندگان شاد و اجتماعی دارند.
- ارائه محصولات به روز و سبد کالایی بیشتر.
- جمع آوری اطلاعات مشتریان و ایجاد شبکه مشتریان و برقراری ارتباط با آنها از طریق شماره تلفن همراهشان.
- کادو و بسته بندی کردن محصول خریداری شده جهت جلب رضایت بیشتر مشتری.
هر استراتژی تاکتیک ها و راه اجرایی مخصوص به خود را دارد.
استراتژی های بازاریابی خیلی نزدیک به هم هم هستند. امروزه تعداد استراتژی های بازاریابی برای هر بازار و هر محصول آن قدر گسترده شده که اگر صحیح اجرا شوند باعث پیشی گرفتن از رقبا، افزایش سهم بازار، افزایش حجم فروش و همچنین توسعه بازار و محصول می شوند.
فراگیری و به کار گیری این استراتژی ها با توجه به پیچیده تر شدن بازار های کشور عزیزمان جز اقداماتی است که هر مدیر کسب و کار باید آن را در اولویت های خود قرار دهد.
____________________________________________________________________________________________________
چند توصیه از مهدی رجبی در رابطه با استراتژی بازاریابی :
استراتژی های هم سو را انتخاب کنید و به یک استراتژی بسنده نکنید.
داشتن چند استراتژی هم زمان در کسب و کار نه تنها بد نیست بلکه موجب گستردگی ابعاد فروش هم می شود. این کار یک شرط کلی دارد آن هم اینکه استراتژی های شما نباید در خلاف جهت یکدیگر باشند.
مثلا یک فروشگاه اینترنتی خرده فروشی که از استراتژی های ایمیل مارکتینگ، دیجیتال مارکتینگ، بازاریابی قطره ای و بازاریابی تجربی استفاده می کند لزومی ندارد از بازاریابی کاتالوگ یا فروش مستقیم استفاده کند.
وقتی تعداد استراتژی های شما به چندین عدد و در خلاف یکدیگر تدوین می شوند، منابع تان آن قدر پراکنده و ناچیز می شود که نمی توانید به هیچ یک از اهداف خود برسید.
استراتژی های خود را روی کاغذ پیاده کنید.
هیچ مدیری آن قدر توامند نیست که همزمان بتواند مسائل مربوط به مدیریت کسب و کار، مدیریت منابع انسانی، مدیریت بازاریابی، مدیریت مالی و ... در حافظه خود و در دسترس نگه دارد.
پس وقتی یک یا ترکیب چند استراتژی بازاریابی را انتخاب می کنید در رابطه با آن مطالعه و روش هایش را یاد بگیرید. سپس استراتژی را منطبق بر کسب و کار و منابع تان روی کاغذ و یا در کامپیوتر پیاده سازی کنید. مراحل را پیگیری و وقتی نتایج حاصل شد،چه خوب و چه بد آن ها را یادداشت کنید.
بسیاری از مدیران اشتباهات گذشته خود را تکرار می کنند.
هیچ استراتژی 100 درصد درست یا غلط نیست.
اگر رقیبتان با چند استراتژی بازاریابی به موفقیت رسیده است دلیل بر درست بودن یا نبودن آن استراتژی ها نیست.
همانطور که از لغت استراتژی پیداست، استراتژی های مختلف در زمان های مختلف پاسخ یکسان نمی دهند. دست به ریسک بزنید و چند روش منتخب که با شخصیت و شرایط کاری شما هماهنگ هست را در پیش بگیرید.
اگر می خواهید از هدر رفتن منابع مادی و معنوی خود جلوگیری کنید حتما از مشاوران بازاریابی کمک بگیرید. آن ها انتخاب مسیر هایی که به مقصد نمی رسد را از مقابلتان بر می دارند و برای رسیدن به هدفتان پیشنهادات جذابی به شما ارائه می دهند.
استراتژی های خود را مرور کنید
آیا شما در تمام فعالیت های بازاریابی تان استراتژیک پیش می روید؟ یا گهگاهی احساسی دست به عمل می زنید؟
وقتی استراتژی بازاریابی خاصی را انتخاب کردید لازم است هر چند وقت آن را مرور کنید. اینگونه مراقب خواهید بود که از مسیر خود منحرف نشوید.
پس از طراحی استراتژی های درستتان حتما به اجرای آن پایند باشید، به محض ایجاد انحراف روند را تصحیح کنید. شاید لازم باشد با همکاران و یا کارمندان بخش فروش جلساتی را برای اصلاح روند خود ترتیب دهید. حتما همین کار را بکنید.
بالاخره چند استراتژی هست که تاثیر بسیار زیادی در موفیقیت بازاریابی و کسب و کارتان خواهد داشت از آن چند مورد تا جایی که عملی هستند فاصله نگیرید. در آینده می توانید تغییراتی کلی را در رویکرد و راهبرد کسب و کارتان ایجاد کنید.
سپاس از تو دوست عزیزم که این مقاله را مطالعه کردی.
میلاد
5 سال پیشمهدی رجبی
5 سال پیش